یکی از روزهای تیرماه سال ۱۴۰۱گزارش ناپدید شدن زنی به پلیس پایتخت اعلام شد. این زن که صاحب ۲ فرزند بود و با همسرش زندگی می‌کرد به طرز مشکوکی ناپدید شده بود و فرزندانش می‌گفتند که آخرین بار، وقتی برای رفتن به کلاس‌های تابستانی از خانه خارج شدند، مادرشان در اتاق خواب بوده است.

آنها می‌گفتند که وقتی از کلاس به خانه برگشتند متوجه شدند که خبری از مادرشان نیست. با اطلاع پلیس از ناپدیدشدن مرموز زن میانسال جست‌وجو برای یافتن این زن آغاز شد اما مأموران هیچ ردی از وی به‌دست نیاوردند. شوهر و فرزندان وی نیز می‌گفتند که در این مدت، همه جا را به‌دنبال زن گمشده گشتند اما جست‌وجوهایشان نتیجه‌ای نداشت.

رازگشایی

قریب به یک سال از ناپدید شدن مادر خانواده می‌گذشت و در این مدت فرزندانش تصور می‌کردند که او به‌دلیل اختلافاتی که با پدرشان داشته آنها را ترک کرده و زندگی جدیدی در پیش گرفته است. تا اینکه چندماه پیش همسر وی قدم در اداره پلیس گذاشت و اسرار ناپدیدشدن زن گمشده را فاش کرد.

وی در اعترافاتی باورنکردنی گفت: من یک سال قبل جان همسرم را گرفتم و جسدش را در چاه انداختم.این مرد ادامه داد: من و همسرم زندگی خوبی داشتیم؛ ‌صاحب۲ فرزند بودیم اما این اواخر رابطه ما سرد شده بود و مدام با هم درگیری داشتیم.وی گفت: همسرم به‌شدت چشم و هم چشمی می‌کرد و حسرت زندگی بقیه را می‌خورد. با وجود اینکه من مکانیک بودم و از صبح تا شب کار می‌کردم اما همسرم همیشه از این شرایط ناراضی بود تا اینکه‌ساز جدایی را کوک کرد. او می‌گفت که می‌خواهد طلاق بگیرد و زندگی تازه‌ای شروع کند.

حتی حرف‌های من و فرزندان‌مان هم روی تصمیمش اثر نداشت. روز حادثه با او جر و بحثم شد و وقتی دعوا میان ما بالا گرفت، او بار دیگر بحث جدایی را پیش کشید. من هم عصبانی شدم و با دستانم او را خفه کردم. پس از قتل جسد وی را داخل پتو قرار دادم و به سمت باغ‌مان در کردان رفتم. داخل باغ، چاهی قرار داشت که جسد را داخل آن انداختم اما در این مدت به‌شدت عذاب وجدان داشتم و پا به پای فرزندانم به جست‌وجو و گشتن ادامه دادم و وانمود می‌کردم نگرانم اما دیگر نتوانستم به زندگی ادامه بدهم. تصمیم گرفتم برای پایان دادن به عذاب وجدانم، اسرار قتل را فاش کنم تا بچه‌هایم دست بردارند از گشتن و جست‌وجوهای بی‌نتیجه.پس از اعتراف این مرد، تیم جنایی و آتش‌نشانان راهی باغ کردان شدند و درعملیاتی ۴۸ساعته، جسد مقتول را از اعماق چاه بیرون کشیدند.

متهم از قصاص گریخت

متهم به قتل با قرار قانونی روانه زندان شد و قرار بود به‌زودی کیفرخواست در پرونده صادر شود و مرد همسرکش پای میزمحاکمه برود اما دیروز دختر ۱۱ساله و پسر ۱۶ساله قاتل راهی دادسرای جنایی تهران شدند و پدرشان را بخشیدند. یکی از آنها گفت: می‌دانیم پدرمان خیلی پشیمان است و هرگز قصد کشتن مادرمان را نداشته.

او نتوانسته خشمش را کنترل کند و در این مدت که در زندان است، مدام با ما تماس می‌گیرد و با گریه از ما طلب بخشش می‌کند. او با گریه از ما می‌خواهد که حلالش کنیم چون این عذاب وجدان تا آخر عمر در وجود او باقی خواهد ماند. وی ادامه داد: ما هم تصمیم گرفتیم تا به مناسبت روز پدر،هدیه بزرگی به او بدهیم و پدرمان را ببخشیم تا از مجازات قصاص رهایی یابد.

چون ولی دم ما هستیم و پدر بزرگ و مادربزرگم سال‌ها قبل فوت شده‌اند. در حقیقت زندگی پدرم در دستان ماست که تصمیم گرفتیم به او زندگی ببخشیم.به این ترتیب با رضایت اولیای دم، متهم به قتل از مجازات قصاص گریخت و پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری فرستاده شد تا او از لحاظ جنبه عمومی جرم محاکمه شود.