مرد تبریزی: زنم غذا نمی پخت او را کشتم
به گزارش آوای اقتصاد ؛عصر هنگام، زنی در منزلش نشسته بود که ناگهان صدای داد و فریاد را از خانه پدری اش که در همسایگی آنان قرار داشت می شنود. سریع خود را به منزل پدرش می رساند تا پی به علت درگیری و بگومگوی والدینش ببرد که در حین ورود به خانه با شیشه های شکسته پنجره مواجه می شود. اما پدر وی به محض دیدن دخترش او را از خانه بیرون می کند و می گوید: برو بیرون، دعوای من و مادرت نه به تو و نه به هیچ کس دیگری ربطی ندارد؛ از این زندگی نکبتی خسته شدم...