به گزارش آوای اقتصاد، وقتی عددها زبان باز میکنند، گاهی حقیقتی بزرگتر از هر روایت میسازند: ۱۰۰ روز بستری در آیسییو، ۲۸ بار جراحی، ۱۵۰ واحد خون و فرآوردههای خونی… اینها فقط آمار نیست؛ رجزنامهای است از امید و صبوری و کار تیمی بینظیری که امروز باعث شد یک انسان دوباره به زندگی برگردد.
این خبر خوب، از دل رنج برآمده است؛ اما ثمرهاش شیرینی نایاب روزهای خداست. بیماری که همه چیز علیه او بود، با تلاش پزشکان، پرستاران، متخصصان انتقال خون و البته اهداکنندگان گمنامی که بیادعا خونشان را بخشیدند، حالا در آستانه ترخیص است.
این اتفاق تنها یک روند درمانی نیست؛ یک رویداد انساندوستانه بزرگ است، نمونهای کمنظیر از اینکه چگونه اراده جمعی و ایمان به نجات جان انسان، میتواند معجزه بیافریند.
۱. خون؛ پیوند نامرئی میان زندگیها
دلنوشتههای دکتر سیدمحمدرضا آقایی میبدی، مدیرکل انتقال خون یزد ـ مشهور به «سید سرگردان» ـ تصویری عمیقتر از پشتصحنه این موفقیت ارائه میدهد؛ تصویری که بسیاری از مردم نمیبینند:
۱۵۰ واحد خون بدون حتی یک مشکل به دست بیمار رسید.
پشت این عددها، دهها متخصص، صدها ساعت کار شبانهروزی و مردمی هستند که با قلبی پاک آستین بالا میزنند و خون میدهند.
این همدلی، همان نیرویی است که بیمارستان، انتقال خون و اهداکنندگان را به یک زنجیره نجات تبدیل کرده است.
آقایی مینویسد:
«وقتی دکتر سامعی خبر ترخیص را داد، اولین جملهام این بود: الهی شکر، الهی شکر.
و بعد افتخار کردم به لباسی که خدا به من هدیه داده؛ نوکری مردم.»
این جملهها فقط احساس نیستند؛ تحلیل روشنی از نقش سرمایههای انسانی در سلامت عمومی هستند:
- کارکنانی که در انتقال خون، بیسر و صدا و بیمنت شب و روز تلاش میکنند.
- پزشکان مجربی که در سختترین بخشهای درمانی، مرز میان مرگ و زندگی را جابهجا میکنند.
- و اهداکنندگانی که هر لحظه ممکن است خونشان یکی از ۱۵۰ واحد معجزهگر باشد.
۲. کارسوق «راز خون»؛ آیندهای که خود را میسازد
اما این داستان فقط به یک بیمار ختم نمیشود.
در دلنوشته دوم، آرام اما عمیق مشخص میشود که انتقال خون یزد نهفقط امروز را میسازد، که فردا را نیز آماده میکند.
در یک کارسوق علمی با عنوان زیبای «راز خون»، دهها دانشآموز دختر از دبیرستانهای مختلف یزد گردهم آمدند تا نهفقط مفهوم خون، که «علم انتقال خون» را یاد بگیرند، تحلیل کنند و در آینده بسازند.
پرسش یک دانشآموز که پرسید:
«چرا بعضی تجهیزات را خودمان نمیسازیم؟»
و پاسخ محکم او:
«خودمان میسازیم! خیالتان راحت!»
نشانهای است از امید، از خودباوری، از آیندهای که قدمهایش محکمتر از گذشته است.
کارسوق «راز خون» فقط یک برنامه آموزشی نبود؛
تمرینی برای آیندهسازی بود. نسلی که نهفقط مصرفکننده دانش، که تولیدکننده فناوری است.
۳. نجات یک بیمار، نمادی از نظام سلامتِ زنده و پویاست
اگر نگاهی جامع داشته باشیم، این رویداد سه پیام تحلیلی روشن دارد:
الف) هماهنگی منحصربهفرد بین حلقههای درمان
این موفقیت نتیجه هماهنگی بینظیر بین سه مجموعه بود:
- کادر درمان بیمارستان سوختگی
- سازمان انتقال خون یزد
- اهداکنندگان خون
چنین انسجامی در بحرانهای درمانی، شاخص مهم تابآوری نظام سلامت است.
ب) نقش حیاتی فرهنگ اهدای خون
به تعبیر آقایی:
«پشت من گرم است به مردم نوعدوستی که سالهاست ثابت کردهاند هیچ بیماری معطل خون نمیماند.»
این فرهنگ، سرمایهای استراتژیک برای استان یزد و نمونهای ملی در مدیریت بحرانهای درمانی.
ج) پرورش نسل آینده متخصصان سلامت
کارسوق «راز خون» نشان داد انتقال خون یزد تنها نهاد خدماتی نیست؛
میدانی است برای آموزش، پژوهش و تربیت نسلِ فردا.
۴. انسانیت ادامه دارد…
این گزارش میخواهد بگوید: معجزه، فقط نتیجه اراده خدا نیست؛ نتیجه دستهایی است که خدا برای یاری هم قرار داده است.
اینکه یک بیمار پس از ۱۰۰ روز جنگیدن، ۲۸ جراحی و ۱۵۰ واحد خون، امروز به زندگی برمیگردد، یعنی:
- اهداکنندهای که شاید حتی نام بیمار را نمیداند، شریک این نجات است.
- تکنسینی که نیمهشب در آزمایشگاه بیدار مانده، سهم دارد.
- پزشکی که زیر نور اتاق عمل عرق ریخته، سهم دارد.
- دختری که امروز در کارسوق علمی قول داد «خودمان میسازیم»، سهم آینده را برداشته است.
این گزارش فقط درباره نجات یک بیمار نیست؛
درباره زنده بودن یک جامعه است.
یادمان نرود:
اهدای خون، بخشیدن چند قطره نیست؛
امضای ما پای ادامه زندگی یک انسان است.
۵. پیام نهایی؛ دعوت به یک کار بزرگ
در این فصل سرد، بیماران نیازمند خون را فراموش نکنیم.
هیچ بیماری در یزد معطل خون نمیماند؛ این افتخار حاصل حضور شماست.
نشر اهدای خون، نشر معروف است؛ با تشویق دیگران در
ثواب نجات جانها شریک شویم.